آدم بی اعتقادی نبودم ، هیچی هیچی که نداشتم لااقل یه نمازی می خوندم و یه سجده ای می کردم، نمی دونم چی شد که یه دفعه اسیر این دام شدم افتادم تو چاهی که آروم آروم، با دستای خودم کندمش. چاهی که من اسمش و میذارم چاه بدبختی، چاهی که هنوز دارم واسش تاوان پس میدم... آه...آه...امان از تنهایی ... تنهایی یه جوون هم می تونه اونو به اوج ببره و هم میتونه به پستی و ذلت بکشونه، هم می تونه یه نعمت باشه هم می تونه نکبت باشه! اگه تنهاییت رو تو بغلت بگیری، با خدات تقسیمش کنی، باهاش حرف بزنی، واسش ایمیل بزنی ،sms بزنی ،قربون صدقش بری، اون وقته که خوشبختی به همین راحتی... آقاجون مگه خوشبختی چیه ؟؟؟ جز احساس رضایت از خودت و زندگی، خوب این دقیقا همون چیزیه که خدا بهت میده..." رضایت قلبی"...یعنی تو دلت از خودت راضی راضی هستی... آخ که اگه این حس و از خدات بگیری چه آرامشی داری تو زندگیت، چه انرژی داری واسه درس خوندن و کار کردن...!!! شاید واسه یه مدت کوتاه این حس و چشیدم... حسی که دعا میکنم فقط یه بار دیگه با تموم وجودم درکش کنم...
فارس چت را در گوگل محبوب کنید
نظرات شما عزیزان:
[+] نوشته
شده توسط گلبرگ و مهدی در چهار شنبه 8 تير 1390برچسب:,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
به یک آغوش گرم
برای فراموش
کردن سرمای
زندگی
نیازمندیم و آدرس
golbargstan.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.