خیلی دلم گرفته. از این زندگی و از این همه تنهایی! از این که کم کم داره سنم میره بالا و هنوز اون همدم زندگیم و پیدا نکردم. بیست سالم هم تموم شده هنوز لای انگشتای دستم و هیچ انگشت دست با محبتی پر نکرده! گاهی میگم شاید اگر من تو این کشور نبودم خیلی از نظر روحی آرامش بیشتری داشتم. گاهی که نه. راستش و بگم همیشه. اینجا زندگی خیلی سخته، وقتی همه بهت میگن سید سید... از یه سید چه توقعی دارن همه؟ دعاشون کنه موقع مشکلاتشون... به دادشون برسه وقتی مامانشون تو بیمارستانه... براشون مشکل شرعی شون و حل کنه! و هزار مسئله این شکلی دیگه. در مقابل هیچ وقت توقع ندارن دل اونم بگیره، اونم دلش یه بوسه عاشقانه بکشه یا کنار آیدیش عکس یه دختر و پسر باشه که تو بغل هم هستن. تموم این مسائل باعث میشه یه سید یا یکی مثل من هیچ وقت باطنش و نریزه بیرون. همیشه ظاهرش یه جور باشه و باطنش یه جور دیگه. کاری ندارم که می خواید به این افکارتون در مورد من یا هر سید دیگه ادامه بدید یا نه ولی فکرتون و در مورد من تغییر بدید... من اون آدم پاکی که شما فکر می کنید نیستم. من یکی هستم مثل شما! یکی که هزارتا کار می کنه تو زندگیش. هم خوب هم بد قز و قاطی! گاهی واقعا از دست خودم ناراحت میشم. میگم کاش هیچ وقت یه هیچ کس نگفته بودم سید هستم تو این دنیای مجازی! تو دنیای واقعی کم محدودیت کشیدم که اینجا هم بکشم؟!
فارس چت را در گوگل محبوب کنید
نظرات شما عزیزان:
[+] نوشته
شده توسط گلبرگ و مهدی در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
به یک آغوش گرم
برای فراموش
کردن سرمای
زندگی
نیازمندیم و آدرس
golbargstan.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.