می گویند روزی حکیمی با ملانصرالدین قراری داشت تا با هم به مناظره بنشینند. هنگامی که حکیم به خانه ملا رسید، او را در خانه نیافت و بسیار خشمگین شد. تکه گچی برداشت و بر در خانه ملا نوشت :"نادان ابله"! ملا به خانه آمد و این نوشته را دید و با شتاب به منزل حکیم رفت و به او گفت : قرارمان را فراموش کرده بودم، مرا ببخشید تا به منزل آمدم و اسم شما را بر در منزل مشاهده کردم، به یاد قرارمان افتادم!
معمولاً رنجش ما از دیگران به سبب جنبه های حل نشده خودمان است. بنابراین، بیشتر اوقات مطالبی را که به عنوان قضاوت یا راهنمایی به دیگران می گوییم، در واقع "به خودمان" می گوییم.
فارس چت را در گوگل محبوب کنید
نظرات شما عزیزان:
[+] نوشته
شده توسط گلبرگ و مهدی در دو شنبه 6 تير 1390برچسب:,
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
به یک آغوش گرم
برای فراموش
کردن سرمای
زندگی
نیازمندیم و آدرس
golbargstan.LoxBlog.ir
لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.